کار تشکیلاتی موفق به هنر مدیریت ظرفیت های انسانی وابسته است
روحیه ی انسان ترکیبی از احساسات و هیجانهاست. هنر مدیریت افراد در چگونگی جهت دهی این فرایند نهفته است ، اما همیشه یک احساس وجود دارد که شخص را تحت الشعاع خود قرار می دهد. که آن را احساس خودخواهی و عشق به خود می نامند این احساس باعث می شود ذهن قبل از صدور فرمان به بدن از خودش بپرسد. این حرکت برای من چه فایده ی دارد؟ و این برای هرگروه آسیب بشمار می آید به همین دلیل می دانیم که اسلام بزرگترین پاداش را برای "ایثار واز فداکاری "در نظر گرفته است ، خداوند بزرگ در قران کریم میفرمایند: (شما به اوج نیکی نخواهید رسید مگر زمانیکه از آنچه را دوست دارید هزینه کنید) و اینگونه برای شکوفا شدن ظرفیت مادی انسان، بزرگ ترین پاداش معنوی را کنار گذاشته است. این احساس وقتی در درون فرد پررنگ می شود ، که در مجموعه ی قرار بگیرد که به کار و هدف خود ایمان داشته و آن را تقدیس می کند آنگاه با دیگر اعضا متحدو هماهنگ ومنسجم شده وهدفمند می شود.
وقتی تعدادی از افراد در گروهی با هدف مشترک یکدیگر را ملاقات می کنند ، وبخاطر ایده ای که به آن اعتقاد دارند به هم دیگر می پیوندند ، احساس خودخواهی از بین می رود ، زمانی که این فرد می بیند که موفقیت این ایده ی بزرگ به معنای موفقیت گروه است و موفقیت گروه نتیجه خواستن مشترک یک ایده است ، فرد احساس تعلق بیشتری در مورد موفقیت گروه خود خواهد داشت ، کمتر به فکر کردن در مورد امور شخصی خود می پردازد وبر اساس همین باور بارها در صدر اسلام و انقلاب اسلامی تا دفاع مقدس به عینه این تجربه تکرار شده است " وقتی ساواک در تعقیب امام خمینی (ره) بود و به بیت ایشان حمله برد.هرکه را از همراهان امام برسر راه می دیدند به بادکتک می گرفتند، اما امام خمینی(ره) با صلابتی باورنکردنی از حجره خود بیرون آمده و فرمودند : چرا اینها را می زنید روح الله خمینی منم !
اردو ی "باور محور " در برابر اردوگاهی با تعداد بیشتر ازعده وعُده وعِتاد پیروز بودند:" روحیه قوی فرد بر سه برابر بر ظرفیت بدنی برتری دارد ، و به همین دلیل ناپلئون ، که یکی از بزرگترین تکنسین های مدیریت بشری است ، می گفت:" برای برای موفقیت گروهش به ترتیب به سه عنصر اصلی اعتماد دارد: تفکروگفتمان برتر، نیروهایی که به این ایده ایمان عمیق دارند، پس از آن مدیری که نور از این ایده در قلب نیروها ی خود، روشن وفروزنده نگه دارد. .
یک مدیرتوانمند کسی است که متناسب با وضعیت روانی نیروهایش ، رشته های احساساتشان را در اختیار می گیرد.
روایتی تاریخی می گوید : که فرمانده معروف "هانیبال" (۲۴۷ - ۱۸۳ پ. م) تمدار، فرماندهٔ نظامی و ژنرال کارتاژی بود که حرکت بزرگ ارتشش از اسپانیا به رم، پس از عبور از کوههای آلپ، بعد از گذشت بیش از دو هزار سال هنوز از بزرگترین دستاوردهای نظامی تاریخ شمرده میشود. زمانی که در راه حمله به رومیان بود ، بسیاری از سربازان وی هنگام عبور از کوههای آلپ جان خود را از دست دادند ، او تنها با تعداد کمی از سربازان باقی مانده در طول مسیر حرکت می کرد، سربازان او که به دلیل کم تعدادبودن و تعداد فراوان سربازان رومی در وضعیت وحشت قرار گرفته بودند آنها را به صف کرد، سربازی به نام "گسگو " از میان آنها بیرون آمد و جلوی "هانیبال "قرار گرفت. او با صدایی لرزان پر از ترس و دلهره ، ناشی از نگرانی از شکست احتمالی به دلیل تعداد کم سرابازان سخن گفت ، اما هانیبال با صدایی پر از ثبات ورسا به او پاسخ داد و گفت: شما چیزمهمی را فراموش کرده ونگفتید ؟ " گسگو " گفت : آن چیست ؟ قربان ! "هانیبال" گفت : در اردوگاه حریف کسی بنام"گسگو " نیست ، آنها کسی مانند تورا ندارند خود "گسگو " و سربازان "هانیبال " فضا را از خنده ترکاندند. فرمانده مذکور با این جمله اعتماد به نفس وخودباوری خود را نشان داده و با همان قدرت آنرا به نیروهایش تزریق کرد، و آنها نبرد بزرگی انجام دادند تا به رومیان شکستی سنگین تحمیل كردند .
انسان ربات نیست که فقط برای دیگران کار کند ، بنابراین در گروهی کار می کند که یقین داشته باشد اولاً آرمانش را بصورتی واقعی دنبال می کنند ثانیاً بازخوردی مثبت وجود دارد که ممکن است بالاخره زمانی مناسب در ازای زحماتش به او بازگردد . نکته ی مرتبط : می گویند که ناپلئون پس از یک کارزار سخت با اتریشی ها ، از فرمانده لشکر پیاده نظام خواست تا شور انگیزترین جنگجو وکارآمدترین آنها را از میان سربازان عادی به او نشان دهد ، فرمانده میدان سربازی که شیپور جنگ را می نواخت و طبل جنگ را می کوبید انتخاب کرد ، ناپلئون او را صدا زد ، سربازاز ترس می لرزید ، سپس ناپلئون در جمع همه ی نظامیان به او گفت. : آنها می گویند شما پرهیجان و شور برانگیزترین سرباز ما هستید «من تو را در امپراطوری فرانسه بعنوان یک شوالیه در لژیون افتخار قرار داده با رتبه ی ژنرال و چهار هزار فرانک تشویق می کنم» در آنموقع تمام سربازان حداکثر آنچه را آرزو می کردند ارتقاء به رتبه ی سرجوخه ی بود در حیرت فرو ماندند اما عزمی ده ها برابر برای مبارزه پیدا کردند بخاطر همین تعامل ها اگر ناپلئون به سربازان خود دستور می داد كه شب و روز بجنگند ، آنها بدون توقف میجنگیدند ، زیرا پیروزی این گروه پیامدهای بزرگی بر فرد در این گروه هماهنگ داشت.
وقتی نیرویی احساس می کند که اگر یکی از اعضای گروه دچار مشکل میشود ، حتی سرگروه ممکن است برایش فدا کاری کند ، گروه بیشتر به هم متصل شده و به مرور زمان به رشته ای از سر رشته های ناگسستنی تبدیل می شود که گسست آن محال است.
نقل شده موسس اخوان المسلمین "حسن البنا" با تعدادی از اعضای گروه ،بزندان افتادند و مطالبگران بزرگی خواستار آزادی رهبر و همفکرانش شد ، دولت "حسین سری" كسی را برای مذاكره با وی فرستاد،تا از زندان بیرون برود و یارانش به عنوان بخشی از قرار داد سازش باقی بماند ، اما او امتناع ورزید و اصرار كرد كه یارانش باید پیش او از زندان بیرون بیآیند این ماجرا باعث شد تا اعضای گروه هم بسرعت تعدادشان بیشتر شود و هم اینکه ایمان شان به رهبرشان بیشتر گردد زیرا او بر اصولی ثابت مدیریتی اصرار داشت.
هنر مدیریت دریای شخصی بسیار گسترده ی است ، برای گروه مهم نیست که چقدرسرگروه باهوش باشد ،بلکه مهم تر از هوش سرشار باید از احساس متفاوت قوی تربرخورد باشد ،و این احساسات را کنترل ومدیریت کند .برهمین پایه است که در مسابقات و رقابت ها و نبردها می گویند که آمادگی ذهنی بر آمادگی جسمی ارجحیت دارد. و توامان با هم موفقیت آفرینند.
درباره این سایت