در حاشیه اشتباهات لپی و چاپی و آدرس های اشتباهی نه چندان اتفاقی .
مدیرکل پارلمانی وزارت دادگستری و حقوقدان عضویت هیات علمی دانشگاه پیام نور در دیدار با نایب رییس اتحادیه صنف آرایشگران نه تهران
احتمالاً ؛ماجرا از اینجا شروع میشود: با تذکر اشتباهی به وزیربازرگانی!!! در سالهای خوش وکالت » سایت خبری .( dayyernews.com › 697-tzkr-nabjae-jlalean-bh-vzerba.)»» نماینده دیر،کنگان و جم در مجلس شورای اسلامی اخیراً طی سئوالی ازوزیر بازرگانی و فراخواندن وی به مجلس؟!
بعد از آن سالها ی دوری از " زادگاه "یکی از شاخه های زیر گروه بازرگانی وصنف آرایشگران موقعیت مناسبی برای دید وبازدید انتخاباتی و فراموشی ماجرای تذکر اشتباهی به وزیر بازرگانی بود .
پس از کلی لابی و چانه زنی بالاخره رئیس اتحادیه ی صنف مذکور قبول کرد که کلاس خود را حفظ کرده و نایب خود را در این سطح دیدار با مدیرکل راضی نماید و نشستی کوتاه باهم داشته باشند و برای نشان دادن حرمت میهمان نام آشنا تنها پذیرفتند آنچنان در عکس هویداست ، فنجان بزرگتری را که نشان از احترام در این جلسه بود روی میز جلو میهمان بگذارند.؟!
پس از تک و تعارفات اولیه ، مدیرکل لب به تعریف گشود، بابت تذکر اشتباهی به وزیر بازرگانی در سالهای وکالت هنوز غصه می خورم . ولی تو یه حوزه ی جدید برای انتخابات فعالم وضعم بدک نیست در هر چهار شهرستان 85% آراء با من هستش ! یه نفر هم که رقیب احتمالی ام بوده، اساسی زیر آبش را زدم پیش کاندیداهایی که رد شدند با تماسی تلفنی و اگر بشود حضوری ! همه ی مسئولیت رد شدن این دست کاندیداهای محترم نه فقط در کل حوزه ی انتخابیه بلکه در کل کشور از گذشته تا بحال و حتی آینده را به او چسباندم ( البته برخی هم به من گفتند پس چرا خودت را که اینهمه تخریبش می کنی ، رد نکرده ؟! آره ، آره سوالی موجه و چالش برانگیزی بود، که جوابش را گذاشتم برای بعد از انتخابات . ، از سوی دیگر، خود شما میدانید این بانوی همشهری هم مزاحم است خیلی هم دوست ندارم " ردش" را بزنم ولی چه میشه کرد؟! ، . آره . تو دست وپای ما داره می پیچه ومی چرخه! نگو ! یهو گوش شیطان کر عصبانی میشم و !
نایب رئیس : بالاخره انتخاباته برادر آدم اخلاق مدار که عصبانی نمیشه و "رد "کسی رو نمی زنه !
مدیرکل : چکارکنم دست تنهایم بخدا . یه بوقچی تازه کار "نزار" تحویل دادن اینقدر خیط کاشته، که"شیپور چی " توکارتون سریال پسر شجاع این حجم خرابی بار نیاورده ! در این دنیای وانفسای معدود یاور"چه میشه کرد با هاش میسازم ، شاید تا عید نوروز راه بیفته تا برای سیزده بدرکار بده !
آقا زاده ی هم دارم که چه عرض کنم . گرچه مدل آقا زاده بازی دیگه خیلی وقته کم رنگ شده، اما وارد گود کرده ام. او با یک عیب کوچولو ، جو گیر شده و فوری از کوره به در می رود و همه را به جوک بی مزه ، بی نمک، می بندد؟!
اخوی هم گذاشتم رو دستش که گاف نده ولی اخوی هم بنده خدا شب کاره گاهی وقتا بابت بیداری، چشماش قرمز میشه ، همکاراش، در شرکت بهش گیر دادن که بخاطر رای به ما چشم سرخی کرده ! چند جایی هم رفته سعی کرده با اسم ورسم بهره گیری از طرح محله ی (.) گزارش این یکی و اون یکی بده ! که شاید طرفدارای کاندیدایی دگه نفله و آش ولاش کنه؛ ولی مخاطبای گزارش ، بازهم بخودش شک کردند.؟!
ناچارم چکار کنم ؟! چاره ی نیست بزار بهتون بگم که کی رد کرده شما رو وشاید در انتخابات اتحادیه ی صنفی هم شما رو رد کنند. شماره همه رو گیر میارم : الو . الو. من میدونم کی شما رو ردکرده ؟! آه خدای من ! نمی دانم چرا اینقدر عصبانیم !؟
منبع : برگرفته ی از یاداشت های اینترنتی ( اگر نیاز شد؟ قسمت های بعدی را هم می توانید دنبال کنید ! )
عبدالمجید اورا
درباره این سایت